مروری بر سنت های قرآنی
مروری بر سنت های قرآنی
خداوند متعال قوانین و برنامه هایی را برای خود معین کرده و قوانینی را برای مردم، که از طریق انبیاء اعلام کرده است. به قوانینی که خداوند برای خودش تعیین کرده است، سنت الهی (سنه الله) می گویند.
در این مقاله به دو سوال قرآنی پاسخ خواهیم داد:
سوال اول: در آیه یک سوره نجم خداوند به ستاره ای که پنهان می شود قسم یاد کرده، منظور از این قسم چیست؟
مفسران در تفسیر آیه یک سوره نجم – وَ النَّجْمِ إِذا هَوی؛ سوگند به ستاره هنگامی که افول می کند- احتمالات متفاوتی داده اند که همه این احتمالات می تواند درست باشد.
گفتنی است که انتخاب و ترجیح و برتری یکی از این نظریات بر دیگری زمانی الزامی است که این دیدگاه ها در تضاد با هم باشند و جمع میان آنها امکان پذیر نباشد و ما موظف به پذیرش و انتخاب یکی از آنها باشیم، در حالی که در این مورد چنین نیست.
این ادعا به ویژه با توجه به روایات وارد شده در ذیل آیه و دقت در آنها چندان بدون دلیل نیست.
ادامه متن را در ادامه مطلب دنبال کنید.
گروهی برآنند که منظور از نجم “قرآن کریم” است؛ چرا که متناسب با آیات بعد در باره وحی است، و تعبیر به “نجم” به این دلیل است که عرب از چیزی که به صورت تدریجی و در فاصله های زمانی مختلف انجام می گیرد، تعبیر به “نجوم” می کند، و از آن جا که قرآن در طول ۲۳ سال، و در مقاطع مختلف بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نازل شده، به عنوان “نجم” از آن یاد شده است، و منظور از”إِذا هَوی” نزول آن بر قلب مبارک رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است. [۱]
جمعی دیگر آن را اشاره به یکی از ستارگان آسمان؛ مانند “ثریا” یا “شعری” دانستهاند؛ چرا که این ستارگان از اهمیت خاصی برخوردار هستند. بعضی نیز گفتهاند منظور از “النجم” شهاب هایی است که به وسیله آن شیاطین از صحنه آسمان رانده می شوند، و عرب این شهاب ها را “نجم” می نامد. [۲]
برخی معتقدند اطلاق واژه “النجم” و “الف و لام” در “النجم” که الف و لام جنس است، اقتضا می کند، سوگند به همه ستارگان آسمان باشد که از نشانه های بارز عظمت خداوند، و از اسرار بزرگ جهان آفرینش اند. [۳]
گفتنی است که این آیه نخستین آیه نیست که در آن به موجودات عظیمی از جهان خلقت سوگند یاد شده باشد، بلکه در آیات دیگر قرآن نیز به خورشید، ماه و … سوگند یاد شده است.
از امام باقر(علیه السلام) درباره این که خداوند به مخلوقاتش سوگند می خورد روایت شده است: “خدای متعال می تواند به هر یک از مخلوقاتش قسم بخورد، اما مخلوقات نمی توانند سوگند یاد کنند، مگر به خداوند”. [۴]
تکیه بر غروب ستارگان، در حالی که طلوع آنها بیشتر جلب توجه می کند، شاید به این دلیل باشد که غروب ستارگان دلیل بر حدوث آنها است، همچنین دلیلی است بر نفی عقیده ستاره پرستان، آن گونه که در داستان حضرت ابراهیم(علیه السلام) آمده است: [۵]
“فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَـذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِینَ”؛ پس چون شب بر او پرده افکند، ستارهاى دید گفت: «این پروردگار من است.» و آن گاه چون غروب کرد، گفت: «غروب کنندگان را دوست ندارم.» [۶]
به هر حال، اکنون باید دید دلیل این که خدای تعالی در اوّل سوره این سوگند را یاد کرده برای چیست؟ آیا دلیل خاصی دارد و عنایت ویژه ای در آن نهفته است؟ یا نه، پاسخش در آیه بعد بیان شده است.
آیه بعد، این پرسش را چنین توضیح می دهد: “هرگز دوست شما (محمد) منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است: “ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی”؛ او همیشه در مسیر حق گام بر می دارد، و در گفتار و کردارش کمترین انحرافی نیست.
منظور از کلمه “صاحبکم- رفیقتان” رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است، و معنای آیه این است که همنشین شما از آن طریقی که او را به غایت و هدف مطلوبش برساند بیرون نشده، و در اعتقاد و رأیش از آن طریقه خطا نرفته است.
خلاصه این که او نه در آن هدف مطلوب یعنی سعادت بشری که همان عبودیت خدای تعالی است خطا رفته، و نه در طریقی که به آن هدف منتهی می شود. [۷]
برخی نیز گفته اند تعبیر به “صاحب” که به معنای دوست و همنشین است، ممکن است اشاره به این باشد که آنچه او میگوید از روی محبت و دلسوزی برای شما است. [۸]
خداوند در این بیان می خواهد هرگونه انحراف، جهل، گمراهی و اشتباه را از ساحت پیامبر(صلی الله علیه و آله) نفی کند، و تهمت هایی را که در این زمینه از سوی دشمنان به او زده می شد، خنثی نماید. به همین دلیل است که به دنبالش می فرماید: “وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی* إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحی”؛ او هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گوید؛ چرا که سرچشمه تمام گمراهی ها پیروی از هوای نفس است. آن گونه که خود قرآن کریم می فرماید: “وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ”؛ از هوای نفس پیروی مکن که تو را از طریق خداوند گمراه می سازد. [۹]
امام علی(علیه السلام) نیز در این باره چنین می فرماید: “… اما اتباع الهوی فیصد عن الحق”؛ اما پیروی از هوای نفس انسان را از راه خدا باز می دارد. [۱۰]
سوال دوم: مراد از سنت های قرآن چیست؟
مجلس شورای اسلامی دو رقم قانون وضع می کند: قانونی برای اداره خود مثل آن که هیئت رئیسه و رئیس مجلس چگونه انتخاب شود، تعداد کمیسیون ها و تعداد نفرات هر کمیسیون، مقدار حقوق، مقدار تحصیلات، شرایط مجلس علنی و غیرعلنی، رأی مخفی و رأی غیر مخفی، شرایط استیضاح وزیر و … چگونه باشد که اینها قوانینی است که مجلس برای خودش می گذارد.
نوع دوم قوانینی است که مجلس برای مردم و دولت وضع می کند.
خداوند (جل شأنه) نیز قوانین و برنامه هایی را برای خود معین کرده و قوانینی را برای مردم، که از طریق انبیاء اعلام کرده است. به قوانینی که خداوند برای خودش تعیین کرده است، سنت الهی (سنه الله) (۱۱) می گویند.
مثلاً:
قانون هدایت: (إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى) (۱۲)
قانون حسابرسی: (نَّ عَلَیْنَا حِسَابَهُمْ) (۱۳)
قانون رزق رسانی: (عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا) (۱۴)
قانون حمایت: (إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا ) (۱۵)
قانون رحمت: (کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ) (۱۶)
اما به قوانینی که برای مردم تعیین کرده است، احکام و تکالیف شرعیه گفته می شود.
پی نوشت ها:
۱ ـ طبرسی، مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۶۰، تحقیق، بلاغی، محمد جواد، ج ۹، ص ۲۶۰
۲ ـ همان.
۳ ـ مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج ۷، ص ۱۷۳
۴ ـ من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۷۶، عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشی وَ النَّجْمِ إِذا هَوی وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُقْسِمَ مِنْ خَلْقِهِ بِمَا شَاءَ وَ لَیْسَ لِخَلْقِهِ أَنْ یُقْسِمُوا إِلَّا بِه”.
۵ ـ مجمع البیان؛ ترجمه المیزان، ج ۱۹، ص ۴۱؛ تفسیر نمونه، ج۲۲، ص ۴۷۸
۶ ـ انعام، ۷۶٫
۷ ـ ترجمه المیزان، ج ۱۹، ص ۴۱٫
۸ ـ تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۴۷۹٫
۹ ـ ص، ۲۶٫
۱۰ ـ نهج البلاغه، کلام ۴۲
۱۱- سوره احزاب، آیه ۱۳۸٫
۱۲- سوره لیل، آیه ۱۲٫
۱۳- سوره غاشیه، آیه ۲۶٫
۱۴- سوره هود، آیه ۶٫
۱۵- سوره غافر، آیه ۵۱٫
۱۶- سوره انعام، آیه ۵۴٫
منبع: تبیان